معنی تعجب کردن

لغت نامه دهخدا

تعجب کردن

تعجب کردن. [ت َ ع َج ْ ج ُ ک َ دَ] (مص مرکب) تعجب داشتن. تعجب نمودن. شگفت کردن وآشفته شدن. (ناظم الاطباء). شگفتی کردن. حیرت کردن. در شگفتی و حیرت شدن. حیران ماندن: تعجب کردند از عمر دراز و تأسف همچنان بر حیات دنیا. (گلستان). از آن حالت تعجب کردم که در اوقات امکان اقوات چون باری تعالی حکمی رانده باشد و برات وفات قومی روان کرده. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ اول تهران ص 331).


تعجب

تعجب. [ت َ ع َج ْ ج ُ] (ع مص) شگفت داشتن. (دهار).به شگفت آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در شگفت افتادن. (آنندراج). || فریب دادن و در فتنه انداختن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) انفعال نفس از آنچه سببش پوشیده باشد. (از اقرب الموارد). انفعالیست نفس را گاه شعور به امری که سبب آن پوشیده بود و چون سبب ظاهر شود تعجب برطرف گردد. || شگفتی. حیرت. (ناظم الاطباء):
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست.
منوچهری.
مر ندما را از آن فزود تعجب
کردند از وی سؤال از سبب آن.
ابوحنیفه ٔ اسکافی.
استادم بونصر را بخواند تا آنچه از اریارق رفته بوداز تهور و تعدیها، چنانکه دشمنان القاء کنند و بازنمایند وی همه بازنمود، چنانکه غازی به تعجب بماند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 229). نسخت آن به رشید عرضه کردند سخت شاد شد و به تعجب بماند. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 424).
من به تعجب به خود فروشده زین خواب
کز خضر آواز السلام برآمد.
خاقانی.
انگشت تعجب جهانی
از گفت و شنید ما به دندان.
(گلستان).
و رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. || (اصطلاح بدیع) این صنعت چنان باشد که شاعر در بیت از چیزی تعجب و شگفتی نماید. مثالش ادیب ترک گوید:
یا شمعاً یضی ٔ بلاانطفاء
و یا بدراً یلوح بلا محاق
فانت البدر ما معنی انتقاصی
و انت الشمع ما سبب احتراقی.
مثالش از شعر پارسی، عنصری را:
نیستی دیوانه بر آتش چرا غلتی همی
نیستی پروانه گرد شمع چون جولان کنی.
دیگر من گویم:
من چرا دارم نگویی آب در دیده مقیم
گر تو داری چاه دانم در زنخدان ای پسر.
(حدایق السحر فی دقایق الشعر ص 84).

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

تعجب کردن‬

şaşırmak, hayret etmek

مترادف و متضاد زبان فارسی

تعجب کردن

به شگفت‌آمدن، شگفت‌زده شدن، حیرت کردن، مبهوت‌گشتن

فرهنگ فارسی هوشیار

تعجب کردن

شگفتیدن شگفتن چو افراسیابش به هامون بدید ‎- شگفتید از آن کودک نو رسید (شاهنامه) (مصدر) حیرت کردن شگفت داشتن.

حل جدول

تعجب کردن

واخوردن

جا خوردن

اعجاب

جاخوردن

فارسی به عربی

تعجب کردن

استغراب

احترم، الهام

واژه پیشنهادی

تعجب کردن

بهت زدگی

شگفتیدن

شگفتیدن

فارسی به آلمانی

عربی به فارسی

تعجب

متحیرساختن , مبهوت کردن , مات کردن , سردرگم کردن , سردرگم , متحیر

معادل ابجد

تعجب کردن

749

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری